جدول جو
جدول جو

معنی دهان لوچه - جستجوی لغت در جدول جو

دهان لوچه
خمیازه، دهان دره
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ذُلْ مِ حَ)
که آلوده به آب دهان کسی باشد. که کسی بدان دهان زده باشد:
ملک نقل دهان آلوده می خورد
به امید شکر پالوده می خورد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(دَ یَ)
وسیلۀ شستشوی دهان. پارچۀ نازکی که در میان آن اسفرزه یا چیزی شبیه به آن ریزند وبر سر آن چوبی تنک بندند و دهان مریض را بدان شویند. (یادداشت مؤلف) ، داروی جامد یا مایعکه بدان درون دهان پاکیزه کنند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
دهن دره کردن
فرهنگ گویش مازندرانی